رافائل تنها

ساخت وبلاگ
سلام. صبح به خیر.هوا خیلی گرم شده و اتاق محل کار من هم خیلی گرمه. دیگه باید کولرهارو راه بندازند. هرچند کولر که روشن بشه ، مشکلات کولری من شروع میشه.(سرما، آبریزش بینی، لرز و استخوون درد).خیلی دلم میخواست این آخر هفته میرفتم تهران خرید مانتو، ولی یاد رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 27 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:38

گاهی  به یه شخص ناوارد و نا آگاه سمتی داده میشه تا تصمیم های مهمی بگیره اما همین شخص به علت عدم اطلاعش از شرایط، تصمیماتی میگیره که تمام اطرافیان رو به زحمت و دردسر میندازه.

حالا  این وسط دردسر توجیه دیگران رو بگو. توجیه اینکه این آدم چه لطمه ای به سازمان میزنه و توجیه مسائل ساده ای که برای این فرد اصلا قابل درک نیست.

خدا به داد ما برسه.

خدا به داد من برسه با این وضعیت کار کردن.

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 27 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:38

با مادر صحبت میکردم. گفت فلان کَسَک که دخترش با من همسن و هم مدرسه ای بود، حالم را پرسیده. از کارم سوال کرده و شرایط زندگیم.گفته که دختر و دامادش با مدرک فوق لیسانس و حقوق چندرغاز دیگر از دویدن ها و سگ دو زدن ها خسته شده اند و وکیلی گرفته اند تا کاره رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 66 تاريخ : چهارشنبه 27 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:38

دو روز گذشته خیلی سخت گذشت. حتی یک لحظه از فکر روژین  (نویسنده وبلاگ مهربانی شما چه رنگیست) بیرون نمیومدم. اولین بار خبر رو تارا توی یه کامنت دیروز صبح بهم داد. از عصر روز قبل دلم گرفته بود و حال بدی داشتم. بیخودی بغض کرده بودم و گاهی بی دلیل اش رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 83 تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:01

دیروز عصر رفتم خونه ی دخترمهربون. دخترش سه ماهه شده. خیلی وقت بود دلم میخواست یه نوزاد رو توی بغلم بگیرم و صورتش رو بچسبونم به صورتم.دخملی بانمک و شیرین بود. اما خیلی سخت شیر میخورد و خیلی  بد شیر رو هضم میکرد. به نوعی پروتئین که در شیر پستاندار رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 18:53

دیروز غمگین بودم. همکلاسی هم اخمو بود. صبح خیلی عصبانی بود. ظهر بی حوصله بود، غروب  اما خسته.عادت کردم به اینکه همیشه خوب باشه. حداقل با من همیشه خوب باشه.دیروز که غمگین بودم، همکلاسی هم خوب نبود. غمگین تر شدم. این مرتبه یه جور دیگه. شبیه بچه ای رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 68 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 18:53

امروز باید یه کار آماری تو بخش پیشبینی و برنامه ریزی تولید انجام بدم. منتظرم که ایمیلی رو که دیروز از دفتر تهران ارسال شده، مدیر جان برام فوروارد کنه. از دیروز تا همین لحظه من منتظرم. ولی هیچی که هیچی. حالا هی از تهران تماس میگیرن و میگن، پس کو برنام رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 76 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 18:53

نمیدونم براتون گفتم یا نه؟! من آدمی هستم که خیلی توی رودروایستی گیر میکنه. کلا خیلی اوقات نمیتونم به کسی که چیزی یا انجام کاری رو ازم میخواد، نه بگم.و اکثرا خودم بابت این موضوع عذاب میکشم.اما الان مدتی هست که دارم روی خودم کار میکنم و فکر میکنم رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 78 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:06

من هر روز صبح و عصر یعنی روزانه حداقل دوبار سوار ماشین های سواری(تاکسی، گذری، خطی و ...) میشوم و در زمینه ی تنوع انواع راننده ها و ماشین هایشان تجربیات زیادی دارم.۱_  ایستاده ای منتظر و یک ماشین تر و تمیز و مرتب همراه با راننده ای که ظاهری موجه رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 80 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:06

خیلی خسته بودم. از صبح داشتم پای کامپیوتر با فرم های ایزو و یه عالمه داده و اطلاعات سر و کله میزدم. چشمام به سختی باز میموند. گشنه بودم. برای ناهار رفتم سالن غذاخوری. هنوز دو قاشق غذا نخورده بودم که یه موی فر ریز لای غذا دیدم. ( کارگر آشپزخونه مرخصی رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 70 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:06

صبح جمعه که باید بخوابی، ساعت هفت صبح بیدار بشی و ببینی آسمون تاریکه. بعد چند لحظه نور خیره کننده ی رعد و در پی اون صدای وحشتناک  تندر. به قول قدیمیا " آسمون قلمبه" . پشت سر همه ی اینا صدای ضربه های بارون بر روی برگ درخت های چنار و توت رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 70 تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:06

وای وای وای.من چقدر دیشب و امروز از کامنتهاتون انرژی گرفتم. یعنی اگه میدونستم این بحث جهیزیه میتونه دوستای خاموش رو روشن کنه و چنین کامنتهای زیبایی برام به ارمغان بیاره، زودتر از اینها میرفتم سراغ جهیزیه. فقط توی کامنت ها جای مهندس دیوانه و امیر آقا رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 17:45

حوصله سی*یاس*ت رو ندارم. چطوره اصلا اسمش رو بذارم روسیاهگری.بله داشتم میگفتم که حوصله ی روسیاهگری رو ندارم. از بحث های مربوط به اون گریزانم. سراغش نمیرم و ازش فرار میکنم.  درموردش اطلاعات زیادی هم ندارم. میدونم چیز خوبی نیست. بدجور آدم رو درگیر رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 85 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 17:45

چند روزی میشد که صحبت های من و همکلاسی در حد چند جمله  بود و اکثرا مربوط به کار میشد.دیشب موقع خواب که تماس گرفت بهش گفتم: فردا زود برمیگردی خونه؟(البته منظور از زود یعنی ساعت پنج از شرکت بیرون اومدن و ساعت شش و نیم تا هفت به خونه رسیدن بود)گفت: رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 17:45

خوب جوونم براتون بگه که از صبح من یه لیست مختصر نوشتم از وسایل خونه که باید برای جهیزیه بخرم ( البته خیلی مختصر ) اونوقت همین چند قلم حسابی فکر منو درگیر کرده. خانم مسئول فنی هم همفکریهای خوبی میکنه. از صبح درگیر یخچال و گاز و جاروبرقی بودیم. اون یکی رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 90 تاريخ : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ساعت: 9:52

ظهر با مادر حرف میزدیم ناگهان حرف رسید (حرف رو رسوند) به پنهان کاری های اطرافیان.گفت: میدونستی فلانی نامزدی اولش با عقد بوده و بعد از رفتن به فنلاند، پسره عقد رو باطل کرده و دختره تو فنلاند دوباره ازدواج کرده؟ گفتم : خوب ؟!!!گفت: ببین مردم چه زر رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 102 تاريخ : شنبه 16 ارديبهشت 1396 ساعت: 5:57

چهارده سالم بود که از تهران رفتیم شمال. اوایل ذوق داشتم که کنار فامیل هستیم. اما چند ماه بعد،....بدجور خورد توی ذوقم.من بچه ی روابط فامیلی نبودم.من بچه ی فرهنگ های شهرهای کوچیک نبودم.دنیای من بزرگتر از دنیای کوچیک شهرستان بود.من دوست نداشتم تمام فک و رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 79 تاريخ : شنبه 16 ارديبهشت 1396 ساعت: 5:57

عصبانی بودم. از وعده های عملی نشده توسط کارفرما. از تبعیض های محیط کار.از تبعیض های کاری بین زنان و مردان.از اینکه نمیدونم باید خونه رو عوض بکنم یا نه.از اینکه چون اینجا سرویس از تهران داره و اگر من و همکلاسی ازدواج کنیم، فعلا میتونم همینجا بمونم تا کار مناسب پیدا کنم و به همین دلیل دنبال شغل مناسب تر نمیگردم.از اینکه معلوم نیست قراره چی بشه.از اینکه با این تورم و این افزایش حقوق سالیانه رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 11:08

لعنت به این غمگینی مفرط که در وجودم ریشه دوونده. 

لعنت به این توقع بی جای من از آدم ها که فکر میکنم خودشون باید بفهمند.

*****

غمگینم و این غم دست از سرم برنمیداره. 

از وعده های عملی نشده عصبانیم.

حس میکنم به پوچی رسیدم.

به جای پیشرفت در کار، دچار پس رفت شدم.

خسته ام.

ناشکرم‌.

احتیاج به تنبیه شدن دارم.

آرزوهام همگی به باد رفتند.

میترسم آرزوی جدید داشته باشم. میدونم اونم فنا میشه. نباید بهش فکر کنم.

آرزویی ندارم.

آدمِ بی آرزو، یه آدمِ مرده است.

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 11:08

آدم ناامیدی نیستم. آدم قدرنشناسی هم نیستم. تنها چیزی رو که نمیتونم تحمل کنم اینه که کسی بهم قولی بده، وعده ای بده ولی سر قول و قرارش نمونه.از انتظار کشیدن بیخودی، متنفرم.همه ی ما آدم ها گاهی تلخ میشیم. گاهی خسته میشیم و گاهی غیرقابل تحمل.منم اینجا گاهی تلخ میشم.امروز به همکلاسی میگم ببخش که گاهی خیلی تلخ میشم. میخنده و میگه: شکلات تلخی، اونم خوشمزه است.****امروز صبح تلخ بودم. با خوندن نو رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 97 تاريخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 11:08